آيلينآيلين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

پرنسس آيلين

تو را از خدایی خواستم    

                                   که به رحمت بیکرانش ایمان دارم.......

 

مهربان چهارده ماهه من

مهربان دختر من 14 ماهه شد ،جهارده ماهگی هم چند صباحی مهمانمان بود و رفت.... خیلی داری سعی میکنی حرف بزنی  به توپ بابایی یادت داده میگی بال اول میگفتی توب حالا دیگه خارجی شدی   غدا که میدمت بلد شدی از اولش میگی " ب ب بس" یعنی دیگه بسه نمیخوام ، خیلی خیلی بد غذا هستی ریزه میزه من. کلمه " مامان " رو روی کاغذ مینویسم نشونت میدم بلد شدی بخونی .بلند و واضح میگی : " ماما " .   منم کارتهای تراشه الماس واست خریدم  حالا داریم با هم میخونیمشون. کلمه " در " یاد گرفتی هرچیزیو از هر جا میخوای در بیاری میگی در در در .عاشقه پله برقی شدی ،همش باید بریم بالا بیاییم پایین تا شما کلی ...
29 مهر 1393

دختر سیزده ماهه من

از زمانی که در وجودم جوانه زدی زندگیم زیباتر شد                                          خدای را سپاس به خاطر فرشته ای که مرا لایق مادریش دانست...   مهتاب درخشانم  سیزدهه ماهه شد و خیلی هم خوش زبون وبلا   حسابی تاتی تاتی میکنی و پنج شش قدم بدون کمک راه میری کلی هم ذوق خودتو میکنی .البته 26 شهریور کامل راه رفتی و دیگه چهار دست و پا نرفتی. پنجم روز دختر بود روزت مبارک دختتتتتتتتر...
29 شهريور 1393

تولدت مبارک زنبورکم

امروز برایم تکرار آن روز فراموش ناشدنی است روزی که دلم گواهی میداد     اتفاقی می افتد     ولحظاتی بعد          فرشته ای از آسمان فرود آمد در دامان من دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است                           امروز روزی است که تو به دنیا آمدی... یکسال از قشنگترین روز زندگیم گذشت از روزی که خداوند مهربان تو رو به ما هدیه داد و همان روز من احساس کردم خوشبختترین آ...
18 مرداد 1393

یه کم قبل از تولد

فرشته مامان خدای را شاکرم که تو را به من هدیه داد تویی که معنابخش تمام غم ها و شادی هایم هستی عروسکم  یکم مرداد کامل ایستادی و دهم دو قدم جلو رفتی یکی از زیباترین لحظه های عمرم بود وقتی جوجه ریزه من تاتی تاتی میکرد... شیطونکم یه روز سس کچاب و برداشتی و فرار کردی اینم نتیجش شذ یه روز بردمت آرایشگاه یک کم موهاتو مرتب کنه واسه تولدت ،اون خانوم هم نامردی نکرد همین طور چید چید چید هر چی گفتم تو رو خدا کم کوتاه بشه گفت خیلی کمه اما بعد دیدم وااااااااایییی خیلی کوتاه شد راه چاره هم نداشتم اخه چه طور دلشش اومد اون همه موهای نازتو کوتاه کنه من به فدای تمام زیبایی هایت نازه من       ...
14 مرداد 1393

زیبای من

زیبای منی ،رویای منی ، باورت بشه که همه دنیای منی آیلین خوشگل من نفس مامان یازده ماهه شدی و خیلی بامزه تر شدی و حرف مامان رو هم گوش میدی . دندون بالایی ها میخوان در بیان عزیزم یک کم بی تابی می کنی، با همه همیشه میخوای بری دد سریع میپری بغل ومیگی دد عاشق حمام و اب بازی شدی ،وقتی یه  چیز دستت یاشه بگم بده مامان سریع میدی فقط کنترل ها رو نمیدی     "دد ،ماما ،بابا ،آب ،دوپ و ام "رو کامل میگی ، وقتی میگم زبونت کو نشونم میدی ، بینیتو هم میشناسی ، دارم کم کم گوش یادت میدم . وقتی بابایی میاد چهار دست و پا میدوی میری دنبال بابا و میپری تو بغلش اگر هم من اون موقع به شما دست بزنم کلی غر م...
25 تير 1393

عسل ده ماهه من

عسلکم ده ماهه که اومدی با ورود شما زندگی ما رنگ و بوی دیگه ای گرفت خونمون بدون شما صفایی نداشت خوش اومدی دختر گلم امیدوارم بهتربن مامان و بابای دنیا باشیم برات عسلکم     دختر نازم آیلینم " ماماماماما " و " بابابابابا " و " ددددد" رو که دیگه کامل میگی آب هم جدیدا یاد گرفتی فقط به جای آب میگی " آبوم " که خیلی هم جالبتره به پستونکت میگی عمه .... فکر کنم چون عمه نداری   کلی دس دسی میکنی واسمون . خیلی غدا خوردن دوست نداری مخصوصا وقتی خونه خودمون نباشیم  صندلی غذا هم نباشه خیلی کم به به میخوری     عاشق توپ بازی و آب بازی هست...
27 خرداد 1393

روزهای اردیبهشتی ما

دخترم  نه ماهه که دنیای ما رو شیرین کردی و با ورودت زندگی ما رو متحول کردی ...دیگه کم کم داری بزرگ میشی و بیشتر و بیشتر میفهمی... عروسکم واسه حرف زدن خیلی تلاش میکنی "" د د د د " رو که کامل میگی "م م م م " هم میگی بعضی موقع ها " ما ما ما ما " میگی.ماما فدات شه عروسکم. "ب ب ب " یا بابابابا رو هم خیلی تلاش میکنی که بگی بعضی موقع ها موفق میشی   این لبخندی که طعم عسل میدهد و قلب آسمان را آب میکند                  ای کاش همیشه در چهره ات بماتد      ...
29 ارديبهشت 1393

نوروز 93

تو بهاری       نه بهاران از توست       از تو میگیرد وام      هر بهار این همه زیبایی را            گفته ام که بهاری برای من   گفته ام بهار یعنی تو                                          مبارکت دلپذیر من   گلبرگ من این اولین بهار زندگیته که میتونی قشنگیهاشو از نزدیک ببینی. ...
30 فروردين 1393

اخرین روزهای سال 92 و هفت ماهگی

دلبرکم هفت ماه است که آمدی و خانه مان را صفا بخشیدی متشکرم از بودنت عزیز دلم... شما عاشق بچه ها هستی تا نی نی میبینی کلی ذوق میکنی. از این طرف خونه قل قل میخوری میری اون طرف ،اسمتو گذاشتیم کدو قل قله زن، ببین مثل خانوم ها نشستی.... اولین چهارشنبه سوری مبارکککککککککککک عزیزم این یه رسمه دیرینه است که از قدیم به جا مونده و باید از روی آتش بپری و بگی :    زردی من از تو             سرخی تو از من ما امسال به خاطر شما جایی نرفتیم اما وجود خودت محفل ما رو گرمتر از هر سال کرد. اولین مروارید آیلین: عروسک قشنگم 19 اسفند داشتم بهت غ...
28 اسفند 1392